عاشقانه تر از باران

پیمانی که در طوفان با خدای خود می بندی در آرامش خود از یاد مبر

عاشقانه تر از باران

پیمانی که در طوفان با خدای خود می بندی در آرامش خود از یاد مبر

پس از باران

در یک هوایی سرد پس از باران

مردی رمیده بخت

با سرفه های سخت

دیدم که پهن میکرد

عریانی خودش را

روی طناب رخت

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.